««شما از کدام جبهه برگشتید؟!جبهه میز و ویلای شمال؟!»»
در روزهایی که تورم و گرانی، زندگی مردم را به میدانی بیپایان از جنگ بدل کرده، خبر پرداخت پاداش به وزیر کشاورزی بهعنوان «مدیر جنگ دوازده روزه» نهتنها عجیب، بلکه برای افکار عمومی توهینی آشکار به شعور و رنج مردم است.
««شما از کدام جبهه برگشتید ؟!جبهه میز و ویلای شمال ؟!»»
#اختصاصی #بومرنگ_نیوز
✍🏻به قلم کامران کاشفی
در روزهایی که تورم و گرانی، زندگی مردم را به میدانی بیپایان از جنگ بدل کرده، خبر پرداخت پاداش به وزیر کشاورزی بهعنوان «مدیر جنگ دوازده روزه» نهتنها عجیب، بلکه برای افکار عمومی توهینی آشکار به شعور و رنج مردم است. ماجرا زمانی عجیبتر میشود که بدانیم ایشان دو روز نخست این «جنگ» را اصلاً در کشور حضور نداشت و پس از بازگشت نیز با خانواده راهی شمال شد.
جامعه ایران سالهاست درگیر جنگی خاموش اما فرسایشی است؛ جنگ با تورم، بیثباتی اقتصادی، کاهش قدرت خرید و سفرههایی که کوچکتر و کوچکتر میشوند. این جنگ واقعی، قربانیان بیشمار دارد و قهرمانانش همان مردمی هستند که با حقوق ثابت، اجارهخانههای نجومی و هزینههای روزافزون، همچنان برای بقا تلاش میکنند.
اما بهنظر میرسد تعریف «جنگ» برای مسئولان متفاوت است. اگر برای مردم، جنگ یعنی ایستادن پای اجاق بدون گوشت و برنج، برای وزیر کشاورزی جنگ یعنی حضور در چند جلسه و سپس استراحت در ویلای شمال. با چنین تعریفی، عجیب نیست که دوازده روز مدیریت بهانهای برای دریافت پاداش شود.
سؤال جدی این است: اگر دوازده روز «مدیریت» با دو روز غیبت و چند روز سفر شمال پاداش دارد، پس دههها جنگ بیامان مردم با مشکلات معیشتی چه پاداشی باید داشته باشد؟ چرا این قهرمانان واقعی، نه دیده میشوند و نه حتی یک «خسته نباشید» میشنوند؟
آقای وزیر ؛
شما از کدام جبهه برگشتهاید که مستحق پاداشید؟ جبهه پشت میز و ویلای شمال؟
اگر مدیریت جنگ در دوازده روز پاداش دارد، پس مدیریت جنگ چند دهساله مردم با فقر و گرانی، باید چه پاداشی داشته باشد؟
آیا این پاداشها سهم خون دلهایی است که مردم برای بقا میخورند یا سهم سفرههایی که کوچک و کوچکتر شدهاند؟
پرداخت چنین پاداشهایی، تنها شکاف میان مسئولان و مردم را عمیقتر میکند. این نه قدردانی از مدیریت، بلکه سندی است بر فاصله معنادار سیاستمداران از واقعیت زندگی مردم. وقتی جنگ برای مردم هر روز ادامه دارد، اما برای وزیر تنها یک فرصت دوازده روزه برای دریافت پاداش است، اعتماد عمومی قربانی میشود.
جامعهای که درگیر جنگ اقتصادی است، به فرماندهانی نیاز دارد که در میدان با
شند، نه بر بالکن ویلا.