از رویای خانه دار شدن تا کابوس اجاره نشینی ؛ مستأجری ابدی برای یک ملت ؟!
نگاهی به آمارهای اقتصادی در طول ۱۷ سال گذشته بهروشنی نشان میدهد که بازار مسکن در ایران نهتنها از کنترل خارج شده، بلکه به یکی از بزرگترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کشور بدل شده است
از رویای خانه دار شدن تا کابوس اجاره نشینی ؛ مستأجری ابدی برای یک ملت ؟!
#اختصاصی #بومرنگ_نیوز
نگاهی به آمارهای اقتصادی در طول ۱۶ سال گذشته بهروشنی نشان میدهد که بازار مسکن در ایران نهتنها از کنترل خارج شده، بلکه به یکی از بزرگترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کشور بدل شده است.
در بهار سال ۱۳۸۷، متوسط قیمت هر مترمربع آپارتمان در تهران حدود ۲ میلیون تومان بود. در همان زمان قیمت هر سکه طلا ۲۱۵ هزار تومان؛ به بیان ساده، با ۹ سکه میشد یک مترمربع آپارتمان در پایتخت خریداری کرد. اما امروز، در سال ۱۴۰۴، متوسط قیمت هر مترمربع آپارتمان در تهران به حدود ۱۱۵ میلیون تومان رسیده و قیمت هر سکه نیز به ۱۱۵ میلیون تومان. به این معنا که اکنون تنها با یک سکه میتوان یک مترمربع آپارتمان خرید.
این تغییر تکاندهنده، نشاندهنده سقوط شدید ارزش پول ملی و کاهش بیسابقه قدرت خرید مردم است. آنچه در ظاهر "همقیمت شدن مسکن و طلا" به نظر میرسد، در واقع فریادی است از شکاف عمیق اقتصادی میان درآمد واقعی خانوارها و هزینههای سرسامآور مسکن.
چرا مسکن چنین جهشی را تجربه کرده است؟
رشد نقدینگی و تورم افسارگسیخته: در سالهای اخیر، حجم نقدینگی چند برابر شد و بخش بزرگی از آن روانه بازار مسکن شد.
مسکن بهعنوان کالای سرمایهای: به دلیل بیثباتی در سایر بازارها، مردم و سرمایهگذاران مسکن را پناهگاه امن سرمایه دیدند.
عرضه محدود و ناکافی: سیاستهای اشتباه و تمرکز بر ساخت واحدهای لوکس، نیاز واقعی مردم را بیپاسخ گذاشت.
کاهش ارزش پول ملی: سقوط ریال باعث جهش هزینههای ساخت و مصالح شد و قیمت مسکن را به اوج رساند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی
خروج طبقه متوسط از بازار مسکن و تبدیل شدن به مستأجر دائمی.
افزایش سن ازدواج و کاهش نرخ باروری بهدلیل ناتوانی در تأمین مسکن.
تشدید شکاف طبقاتی؛ ثروتمندان با سرمایهگذاری در مسکن ثروتمندتر و ضعیفترها محرومتر شدند.
مهاجرت اجباری خانوارها از کلانشهرها به شهرهای کوچکتر و حتی خارج از کشور.
راهکارها
بازگرداندن جایگاه مسکن به کالای مصرفی با سیاستهای مالیاتی بر خانههای خالی و زمینهای بلااستفاده.
افزایش عرضه واقعی مسکن متناسب با توان خرید مردم، نه صرفاً واحدهای لوکس.
کنترل نقدینگی و ایجاد ثبات اقتصادی.
حمایت هدفمند از اقشار ضعیف و متوسط با وامهای بلندمدت و نرخ بهره منطقی.
🔻واقعیت این است که اگر امروز برای بحران مسکن تصمیم جدی و عملی گرفته نشود، آیندهای نهچندان دور در انتظار جامعه خواهد بود که در آن مسکن به کالایی کاملاً لوکس و انحصاری بدل میشود. پیامدهای آن، گسترش حاشیهنشینی، افزایش فقر، نارضایتی اجتماعی و فروپاشی امید در جامعه خواهد بود؛ تبعاتی که جبرانشان بسیار دشوار است.
📌 حالا پرسش اصلی این است: آیا وقت آن نرسیده که به جای شعار و وعده، راهکاری عملی برای خانهدار شدن مردم در دستور کار قرار گیرد؟