پیاده محوری یا تقاطع های غیرهمسطح شهری؟ / با نگاهی به مفهوم شهر انسان گرا
انسان، عنصر فراموش شده طرح های شهری پیاده گستری یا تقاطع های عظیم شهری؟ با نگاهی به مفهوم شهر انسان گرا و شهر خودرو گرا در شهرسازی
انسان، عنصر فراموش شده طرح های شهری
پیاده گستری یا تقاطع های عظیم شهری؟
با نگاهی به مفهوم شهر انسان گرا و شهر خودرو گرا در شهرسازی
#اختصاصی #بومرنگ_نیوز
✍️به قلم حدیث لقمانی دکتری شهرسازی
رشد کالبدی شهرهای بزرگ، مدیریت شهری را غالبا ناچار به توسعه پروژه های کلان شهری به ویژه در حوزه حمل و نقل و ترافیک نموده است. این پروژه ها عموما با نگاهی ترافیکی و در راستای توسعه کالبدی و ایجاد زیر ساخت و تسهیلات برای حرکت خودروها تعریف میشوند و کمتر مسائل اجتماعی و کیفیت فضایی مورد توجه قرار میگیرند.
از این رو، بسیاری از این پروژه ها، مانند احداث پنج تقاطع غیرهمسطح در سطح شهر رشت به دلیل تبعات مختلف اجتماعی فرهنگی اقتصادی و محیطی با انتقادات گسترده ای رو به رو بوده و قطعا بررسی سازگاری چنین پروژه هایی با شاخص های توسعه پایدار ضروری است.
احداث تقاطع های غیرهمسطح در خیابانهای شهری با اهداف مختلفی صورت میگیرد که از جمله آن می توان به جداسازی مکانی جریانهای ترافیکی، ایجاد جریان ترافیک پیوسته، کم شدن زمان سفر و کاهش کیفیت تردد در تقاطع ها و خیابانهای شریانی مجاور آن اشاره کرد که وضعیت موجود مغایر اهداف اصلی احداث تقاطع های غیر همسطح است. همه ساله بودجه های هنگفتی برای اجرای پروژه هایی در جهت بهبود عمکرد، روان سازی جریان ترافیک و کاهش زمان سفر در کلانشهرها صرف میشود که بعضا به علت عدم مطالعات عمیق علمی تاثیر نامطلوبی بر روی کل شبکه شهری میگذارد، این اثرات نامطلوب علاوه بر اتلاف منابع علمی و انسانی، دارای اثرات دیگری چون زیست محیطی، کالبدی و اجتماعی در جوامع شهری نیز هستند.
پُر واضح است که وقتی ظرفیت تقاطع هم سطح جوابگوی ترافیک عبوری نباشد، تراکم شدیدی از وسایل نقلیه به وجود می آید. اگر راه حل هایی از قبیل تغییر زمان بندی چراغ ها و یا افزایش تعداد خطوط عبوری و ارائه راه حل هایی در این سطح، مشکل را حل نکند، در اینصورت احداث تقاطع غیرهمسطح توجیه پیدا میکند. ضمنا بدلیل برخورد جریانهای ترافیک به هنگام عبور از تقاطع، احتمال برخورد وسایل نقلیه وجود دارد. اگر این تصادفات در حد بالایی باشد و باز هم با روشهای معمول همچنان آمار تصادفات نگران کننده باشد، یکی از راه حلها ساخت تقاطع به صورت غیر همسطح میباشد تا برخورد ترافیک را از بین ببریم یا حداقل شکل تصادفات را تغییر دهیم.
در نتیجه حجم بالای ترافیک و حفظ ایمنی عابران پیاده، احداث تقاطع های همسطح را توجیه پذیر میکند.
اما در ادبیات گفتمانی شهرسازی، شهر انسان محور یا انسان گرا مطرح میشود. واژه ایی که برای برگرداندن عبارت های لاتین people oriented city/ people centered city/ human oriented city مطرح و مورد توجه قرار میگیرد. موضوع شهر انسان گرا دقیقا در مقابل شهر خودرو گرا car oriented city و دارای کاربرد تخصصی در حوزه شهرسازی است. انسان به عنوان اصلی ترین عامل در شهر که کلیت شهر از ابتدا حول او و خواست و نیازهایش شکل گرفته ، مدت مدیدی است که در مدیریت شهری و بحث طراحی و برنامه ریزی شهری به فراموشی سپرده شده است. در مقابل خودرو که زمانی برای تسهیل و ارتقای کیفیت زندگی شهری اختراع شد به عنصر مسلط شهرها تبدیل شده است و شهر بر اساس آن تغییر میکند. این در حالیست که در ادبیات شهرسازی ، میزان موفقیت فضای شهری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسانها در تعریف میشود. استفاده از خودرو به عنوان یک وسیله غالب، فضاهای شهریمان را دستخوش تغییراتی کرده که ناگزیر به ساخت تقاطعهای همسح و غیرهمسطح شده ایم به گونه ایی که امکان تردد آسان و راحت و ایمن پیاده را از مردم به خصوص کودکان و سالمندان سلب کرده است.
با این تعاریف، آیا بهترین تصمیم برای حل مشکلات حمل و نقل و ترافیک کلانشهر رشت، اجرای احداث ۵ تقاطع غیرهمسطح به طور همزمان و با این حجم، در سطح شهر بود که شهر را به اصطلاح برنامه ریزی شهری، تبدیل به کارگاه ساختمانی کند؟ و عملیات عمرانی گسترده در سطح شهر، که عبور و مرور روزانه بیش از پیش برای شهروندان مشکل سازد؟
تقاطع های غیر همسطح ممکن است ترافیک محدوده را نسبت به قبل موقتی کاهش دهد اما به عنوان راهکاری فوری و موقتی در شهر رشت قابل توجیه است و عملکرد نامطلوب محیط کالبدی اطراف و عدم توجه به انسان، به عنوان عنصر اصلی شکل دهنده شهر و ایمنی آنان، کارایی آنان را تا حد زیادی کاهش میدهد.چرا که در طراحی معابر شهری برآیند مولفه های عملکردی، تجربی_زیباشناختی حائز اهمیت است.
شهر انسان گرا به دنبال نفی کارکرد خودرو در شهر نیست اما شاید مطالعات دقیقتر و مکان یابی مناسب و درست جهت ایجاد تقاطع های غیرهمسطح، استفاده از کمربندی و مسیرهای سبز، فازبندی هوشمند چراغ های راهنمایی بر اساس حداقل زمان لازم برای عبور پیاده از عرض خیابان متناسب با مطالعات حجم ترافیک و تشویق شهروندان به استفاده از حمل و نقل عمومی یا حمل و نقل پاک مانند دوچرخه و اسکوتر، و عدم استفاده از خودروی شخصی با آگاهی سازی ، راهکارهای مناسبتری نسبت به راهکاری چون احداث تقاطع های غیرهمسطح، در جهان معاصر ،در راستای حل مشکلات ترافیکی و تحقق شهر انسان گرا میبود.